دوستان سلام...
نمیدونم چی بگم!چه جوری بگم!
امروز شهیدگمنامیو اوردن مدرسمون...اولش خوشحال بودم ولی بعدش شرمنده...
دردناک ترین قسمتش جایی بودکه بچه ها باباهاشونو صدا میزدن...باباهایی که دیگه نبود...
اون شهید فقط 16سالش بود نمیگم بچه های الان بدن ولی کدوم پسره 16ساله ای الان حاضرمیشه بره؟؟؟
.
.
.
.
همونجوری که گفتم امشب منتظرم که به خوابم بیایی...اونجا تنها کلمه ای که میتونستم بگم این بود"داداش کمکم کن"
شاید به اندازه خواهرش واسش عزیز نباشم که نیسم ولی...
شرط خوندنه این متن کپی کردنشه
اگه نمیخوای کپی کنی نخونش
یه صلوات بفرست برای
حضرت محمد"ص"
!! خودمم کپیش کردم !!
جووووووووووووووووووووووووون خعلی نازه عاشقشم...
قبول دارین چادریا هرجوری که باشن بازم از بی حجابا خوشگلترن؟؟؟ینی واسه من ثابت شدس...
اخه چادریا خودشونو واس نگاه دیگران به نمایش نمیذارن...
بفکرشوهرای دیگرانم هسن...
تازه پیش همه عزیزترم هسن...خخخخ
الان مثلاخودمومیگم...خخخخ
اعتمادبه نفس نیس که اعتمد به عرشه...خخخخخ
بچه ها بیاین واس مریضا دعاکنیم...
فرقی نداره به چه شکلی ولی دعاکنیم...
خواهش میکنم دعا کنید...
لطفا هرکاری قرار شد بکنید کامنت بذاریدتا همه ازنیت خیرتون مطلع بشن...
دعاکنید...