دوستان سلام...
نمیدونم چی بگم!چه جوری بگم!
امروز شهیدگمنامیو اوردن مدرسمون...اولش خوشحال بودم ولی بعدش شرمنده...
دردناک ترین قسمتش جایی بودکه بچه ها باباهاشونو صدا میزدن...باباهایی که دیگه نبود...
اون شهید فقط 16سالش بود نمیگم بچه های الان بدن ولی کدوم پسره 16ساله ای الان حاضرمیشه بره؟؟؟
.
.
.
.
همونجوری که گفتم امشب منتظرم که به خوابم بیایی...اونجا تنها کلمه ای که میتونستم بگم این بود"داداش کمکم کن"
شاید به اندازه خواهرش واسش عزیز نباشم که نیسم ولی...
خوش ب حالشون ک رفتنو .......
واقعا خوش بحالشون...
خوش به سعادتت فاطمه جان
لَگدی خورد به دَر،، در که نه،، دیوار شِکَست..
خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست...
سَمت دیوار و دَر آنقَدر هُجوم آوردند...
عاقِبَت پَهلوی آن مادَر بیمار شِکَست...
توی آتَش نِگران بود و به خود میپیچید...
استخوانهای ضَعیف تَنَش اِنگار شکست...
کاش درهای مَدینه وَسَطش میخ نَداشت...
سینه ی زخمی او با نوک مسمار شِکَست...
فِضّه دل خون شد و با بُغض صِدا زد: ثانی...
پای خود را به تَنِ فاطِمه نگذار،، شِکَست...
چه کُنَد با غَم نامردیِ این شَهر،،عَلی...
سینه اش پرشده از غُصّه تَلَمبار،، شِکَست...
واقعا ادم وقتی چند لحظه به شهدا فکر میکنه به خودش میاد...
ماهم دیشب داخل هیات میزبان شهیدی گم نام بودیم.
روحشان شاد.
سلام
قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها:
إنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ احَبَّ عَلیّا فى حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 2، ص 449 )
همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود.
شهادت جان سوز حضرت زهرا سلام الله علیها برشما تسلیت باد.
التماس دعا,یاحسین
اخی الهی منم همین آرزو رودارم
سلام و خسته نباشید همسنگر عزیز.
پست جدید گذاشته ام خوشحال میشوم تشریف بیاید .منتظر نظرات خوبتان هستم .یاعلی
مدیر وبلاگ جنگ نرم
www.jnarm.blogfa.com
سلام وعرض تسلیت
گویا این احتمال قوی تر است ... !
"مادر ... "را بخوانید در غبار حرم . . . !
زیارت قبول ...
خوش به سعادتتون ...
دلم تنگ شهیدان است ... دلم ... !