دخترچادریا

دخترچادریا

دختران چادری
دخترچادریا

دخترچادریا

دختران چادری

ارامش

ارامش:

نه عاشق بودن است

نه گرفتن دستی که محرمت نیست

نه حرف های عاشقانه و قربان صدقه های چندثانیه ای.......

ارامش حضور خداست وقتی دراوج نبودن ها نابودت نمیکند...

وقتی ناگفته هایت را بی انکه بگویی بفهمد.........

وقتی نیاز نیست برای بودنش التماس کنی وغرورت را تامرز نابودی پیش ببری......

ارامش یعنی همین که توبی هیچ قیدوشرطی خدارا داری....

من خدایی دارم که دراین نزدیکیست

اومرا میفهمد

اومرا میخواند

اومرا میخواهد

اوهمه درد مرا میداند

یاداو ذکر من است درغم وشادی

چون به غم می نگرم

ان زمان میخندم

که خدایارمن است 

که خدا در همه جا یادمن است

اوخدایست که همواره مرا میخواهد

اومرا میخواند

اوهمه درد مرا میداند

.

.

.

حیف!!!!

خواهرم!

ناخواسته "وقف عام"میشوی اگر به بهانه ی:

گرما.ازادی.دل پاک و....چوب حراج بزنی به پاکی ونجابتت...

اری:وقف عام"خواهی شد....

وای کاش میدانستی ازپسر مهندس وخوشتیپ همسایه گرفته تارفتگر وبقال محله همگی جزو همان"عام"هایی هستندکه تو وقفشان شدی ناخواسته!!!!!

حیف............

خداراشکر که من چادریم..........

گاهی وقتا

                   یه جاهایی

                                         پیش چشم خیلیا

                                                                             اهسته توی دلم میگویم

                                                                                                                               خدارا شکر که من چادریم

آیا چادر ریشهی دینی و قرآنی دارد؟

l کلمهی چادر واژهای است پهلوی که به دو صورت «چادُر و چادَر»[1] به کار رفته و مترادف آن در زبان عربی، «جلباب»[2] و در زبان انگلیسی «Wrapper»[3] است.

چادر باوقارترین و بارزترین نمود عینی پوشش زن مسلمان است که سراسر بدن او را میپوشاند. اینحجاب برتر ریشه در قرآن هم دارد. خداوند متعال خطاب به پیامبرش فرموده است:

(یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لاَِزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً)[4]; ای پیغمبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را با چادر خود بپوشانند، که این کار برای آنها بهتر است، تا به عفت و حریت شناخته شوند و از تعرض و جسارت هوسرانان آزار نکشند; و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.

«جلابیب» جمع «جلباب» است و جلباب در کتابهای لغت معتبر، مثل لسان العرب، صحاح اللغة و معجم الوسیط، به «ملحفه» معنا شده است و ملحفه پوششی گسترده است که زن خود را در آن میپیچد.[5] علامه طباطبایی در کتاب المیزان در ذیل همین آیهی شریفه، جلباب را لباسی می داند که زن با آن تمام بدن خود را میپوشاند.[6] قبل از بررسی معنا و مفهوم جلباب، باید دید چادر رایج در بین زنان مسلمان و ایرانی چه نوع پوششی است و عناصر و مؤلفههای اصلی تشکیلدهندهی آن چیست؟ با اندک تأملی میتوان گفت: چادر دارای دو مؤلفهی اصلی ذیل است:

1. اندازهی چادر: پوششی وسیع است که از بالای سر تا پایین پای زن را میپوشاند.

2. کارکرد چادر: پوششی جلوباز که از بالای سر، روی لباسهای دیگر پوشیده میشود و به نحو خاصی کنترل و جمع و جور میگردد.

حال باید بررسی نمود آیا جلباب قرآنی که در بعضی تفاسیر از آن به ملحفه تعبیر شده است،[7] دو عنصر مذکور را دارد یا نه؟ اگر دو عنصر یاد شده را بتوان برای جلباب اثبات نمود، میتوان ادعا کرد که جلباب قرآنی همانند چادرهای رایج فعلی است و گرنه نمیتوان چنین ادعایی کرد; از این رو، به بررسی دو مؤلفهی اندازه و کارکرد جلباب میپردازیم:

الف) اندازهی جلباب: تقریباً همهی کتابهای لغت در این که جلباب پوششی وسیع است اتفاق نظر دارند، ولی دیدگاههایکتابهای لغت و تفسیر دربارهی اندازهی دقیق جلباب متفاوت است. از مجموع کلمات لغویان و مفسران در مورد اندازهی جلباب، به سه دیدگاه میتوان اشاره کرد:

دیدگاه اول: از کتابهای لغوی و تفسیری استفاده میگردد که جلباب پوششی فراگیر بوده که از بالای سر تا پایین پا را میپوشانده است.[8]

دیدگاه دوم: جلباب پوششی بزرگتر از خمار (مقنعه) بوده که کمتر از مقدار ردا، یعنی تقریباً تا زانوها را میپوشانده است. این دیدگاه از بعضی از کتابهای لغت، مثل مصباح المنیر فیومی استفاده میشود.

دیدگاه سوم: جلباب همان خمار (مقنعه) است; پوششی که فقط سر و سینهها را میپوشاند. این دیدگاه از مفردات راغب اصفهانی به دست میآید.

شواهد مختلفی وجود دارد که صحت دیدگاه اول و مخدوش بودن دیدگاه دوم و سوم را ثابت میکند که بعضی از آنها عبارتاند از:

شاهد اول: دربارهی پوشش حضرت فاطمهی زهرا(علیها السلام) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک این گونه نقل شده است:

لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها.[9]

یعنی فاطمهی زهرا(علیها السلام) خمار و مقنعهی خویش را بر سر و جلباب، یعنی پوششی که شامل و دربر گیرندهی تمام آن وجود مبارک بود، بر تن کردند.

از نحوهی پوشش حضرت در قضیهی مذکور دو نکته استفاده میشود:

نکتهی اول: پوشش حضرت در بیرون منزل، همان دو پوشش قرآنی مستقل از یکدیگر به نام «خمار» و «جلباب» بوده است; بر این اساس، نظر طرفداران دیدگاه سوم، مثل راغب اصفهانی در مفردات که جلباب را به خمار معنا کرده است، مخدوش میگردد.

نکتهی دوم: از عبارت «و اشتملت بجلبابها»، به روشنی استفاده میشود که جلباب، پوششی سرتاسری بوده که تمام آن وجود مبارک، از سر تا قدمها را فرا میگرفته است; بنابراین، نظر طرفداران دیدگاه دوم; که قایل بودند جلباب تقریباً تا زانوها را میپوشانده است، مخدوش میگردد.

شاهد دوم: از کتابهای لغوی، مثل مصباح المنیر فیومی که گفتهاند: «الجلباب ثوب اوسع من الخمار; جلباب پوششیگستردهتر از خمار است»، تباین و مستقل بودن خمار و جلباب به خوبی استفاده میشود.

شاهد سوم: احادیثی همچون حدیث نبوی «و لغیر ذی محرم اربعة اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار»[10] که از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل نام برده است نیز، شاهد بطلان دیدگاه سوم است.

شاهد چهارم: زمخشری و آلوسی از ابن عباس، صحابی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و شاگرد امام علی(علیه السلام) نقل کردهاند که جلباب پوششی بوده که از بالا تا پایین بدن را میپوشانده است;[11] که با این شاهد بطلان دیدگاه دوم اثبات میشود.

حاصل این که جلباب قرآنی از نظر اندازه همانند چادرهای زمان حاضر از بالای سر تا پایین پا را میپوشانده است. اگر چه ممکن است که از نظر شکلی غیر از چادر فعلی بوده است.

ب) کارکرد جلباب: برای فهمیدن کارکرد جلباب و کیفیت پوششی آن، لازم است معنای «ادناء» در آیهی (یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ) معلوم شود. آلوسی از ابن عباس و قتاده و زمخشری از ابن سیرین نقل کردهاند که مراد از «یدنین» قرار دادن جلباب در بالای ابرو و گردن و جمع و جور کردن و قرار دادن گوشههای جمع شدهی آن در بالای بینی است،[12] که معمولا بانوان متدین و حساس نسبت به رعایت حجاب در مواجهه با نامحرم چنین میکنند. از عبارت ابن عباس، قتاده و ابن سیرین معلوم میشود که جلباب همانند چادرهای فعلی، پوششی جلوباز بوده است که واژهی «یدنین» در آیهی شریفه نیز مؤید این مدعاست; بنابراین، از نظر کارکرد و کیفیت پوشش نیز جلباب قرآنی، شبیه چادرهای امروزی بوده است.

به رغم این که بحث بر سر الفاظ و نامگذاری نیست و مهم این است که حقیقت و مصداقی از پوشش، شبیه چادرهای فعلی، در صدر اسلام موجود بوده است، خوشبختانه در کتابهای واژههای قرآنی و کتابهایی که دربارهی جلباب بحث نمودهاند، جلباب به چادر معنا شده است و این مؤید بسیار خوبی است بر این که آنها نیز به دلیل اشتراک مؤلفهها و عناصر جلباب و چادر، همانند ما، از جلباب قرآنی معنای چادر را فهمیدهاند.[13]

حاصل این که، با توجه به مشابهت بسیار نزدیک جلباب قرآنی با چادر، از نظر اندازه و کارکرد، میتوان ادعا کرد که چادر ارتباط وثیقی با دین اسلام و قرآن دارد.

حجاب و پوشش دارای چه آثار و فوایدی است؟

حجاب و پوشش، آثار و فواید فراوانی دارد که به بعضی از مهمترین آنها اشاره میکنیم:

الف) ایجاد آرامش روانی در فرد

یکی از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردی، ایجاد آرامش روانی در افراد جامعه است که یکی از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسی است; در مقابل، فقدان حجاب و آزادی معاشرتهای بیبندوبار میان زن و مرد، هیجانها و التهابهایجنسی را فزونی میبخشد و تقاضای سکس را به صورت عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمیآورد که مخلّ آرامش روانی افراد است. غریزهی جنسی، غریزهای نیرومند، عمیق و دریاصفت است و هر چه بیشتر از آن اطاعت شود بیشتر سرکش میگردد; همچون آتشی که هرچه هیزم آن زیادتر شود شعلهورتر میگردد. بهترین شاهد بر این مطلب این است که در جهان غرب که با رواج بیحیایی و برهنگی، اطاعت از غریزهی جنسی بیشتر شده است، هجوم مردم به مسئلهی سکس نیز زیادتر شده و تیراژ مجلات و کتب سکسی بالاتر رفته است. این مطلب پاسخ روشن و قاطعی است به کسانی که قایلاند همهی گرفتاریهایی که در کشورهایاسلامی و شرقی بر سر غریزهی جنسی وجود دارد، ناشی از محدودیتهاست; و اگر به کلی هرگونه محدودیتی برداشته شود و روابط جنسی آزاد گردد، این حرص و ولع از بین میرود.

البته از این افراد باید پرسید: آیا غرب که محدودیت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته، توانسته است حرص و ولع جنسی را بکاهد یا آن را افزایش داده است؟![14]

پاسخ هر انسان واقعبین و منصفی به این سؤال این است که نه تنها حرص و ولع جنسی در غرب افزایش یافته است، بلکه هر روز شکلهای جدیدتری از تمتّعات و بهرهبرداریهای جنسی در آنجا رواج و رسمیت مییابد.

یکی از زنان غربی منصف، وضعیت جامعهی غرب را در مواجهه با غریزهی جنسی اینگونه توصیف کرده است:

کسانی میگویند مسئلهی غریزهی جنسی و مشکل زن و حجاب در جوامع غربی حل شده است; آری، اگر از زن رویگرداندن و به بچه و سگ و یا همجنس روی آوردن حل مسئله است، البته مدتی است این راه حل صورت گرفته است!![15]

ب) استحکام بیشتر کانون خانواده

یکی از فواید مهم حجاب در بُعد خانوادگی، اختصاص یافتن التذاذهای جنسی به محیط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذکور، باعث پیوند و اتصال قویتر زن و شوهر و در نتیجه، استحکام بیشتر کانون خانواده و، برعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده میگردد. یکی از نویسندگان، تأثیر برهنگی را در اضمحلال و خشکیدن درخت تنومند خانواده، این گونه بیان کرده است:

در جامعهای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه است; مقایسهی آنچه دارد با آنچه ندارد; و آنچه ریشهی خانوده را میسوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن میزند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده است، پیداست که اندک اندک بهار چهرهاش شکفتگی خود را از دست میدهد و روی در خزان میگذارد. در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوانتری از راه میرسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسهای میدهد; و این مقدمهای میشود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امیدِ زنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است; و همهی خواهران جوان لابد میدانند که هیچ جوانی نیست که به میانسالی و پیری نرسد و لابد میدانند که اگر امروز آنان جوان و با طراوتاند در فردای بیطراوتی آنان، باز هم جوانانی هستند که بتوانند برای خانوادهی فردای آنها، همان خطری را ایجاد کنند که خود آنان امروز برای خانوادهها ایجاد میکنند.[16]

بنابراین باید گفت زنی که چادر بر سر میگذارد، نه تنها اولین قدم را در حفظ کانون گرم خانواده برداشته، بلکه آبرو و شرافت مادری را بدین وسیله فراهم ساخته است و خود را از آزار و اذیتها و نگاههایی که همچون تیر به قلب خانواده اصابت میکند و آن را از هم میپاشد محفوظ داشته است.

ج) حفظ و استیفای نیروی کار در جامعه

یکی از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعی، حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه است. در مقابل، بیحجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذتهای جنسی از محیط و کادر خانواده به اجتماع و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه میگردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و ... همواره با قیافههای محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کارش کاهش مییابد. برخلاف نظامها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیتهای اجتماعی را با لذتجوییهای جنسی درهم میآمیزند،[17]اسلام میخواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از اینگونه لذتها پاک گردد و لذتهای جنسی، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود.[18]

پژوهشها نشان میدهد که زنان ایرانزمین از زمان مادها دارای حجاب کاملی شامل: پیراهن بلند چیندار، شلوار تا مچ پا و چادر بر روی لباسها بودند. برابر متون تاریخی، در همهی آن زمانها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آنکه آزادانه در محیط بیرون از خانه رفت و آمد میکردند و همپای مردان به کار میپرداختند، دارای حجاب کامل بودند و از اختلاطهای فسادانگیز شدیداً پرهیز میکردند.

د) فایدهی اقتصادی حجاب

استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکی، به دلیل سادگی و ایجاد یکدستی در پوشش بانوان در بیرون منزل، میتواند از بُعد اقتصادی نیز تأثیری مثبت در کاهش تقاضاهای مدپرستی بانوان داشته باشد; البته به شرط اینکه خود چادر مشکی دستخوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستی در چادرهای مشکی نیز مشاهده میگردد; به گونهای که برخی از بانوان به جای استفاده از چادرهای مشکی متین و باوقار، به چادرهای مشکی توری، نازک و دارای طرحهای جِلف و سبک که با هدف و فلسفهی حجاب و پوشش تناسبی ندارند روی میآورند.

یکی از دانشجویان محجبه دربارهی رواج فرهنگ مدگرایی در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است:

یادم میآید آن وقتها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود که به خانهی کسی بروم، لباسی را که امروز پوشیده بودم، حاضر نمیشدم فردا بپوشم! احساس میکردم مسخره است و سعی داشتم حتی اگر شده، لباس دیگران را به عاریه بگیرم و بپوشم، تا من هم با لباس جدیدی رفته باشم. این کارها واقعاً رفاه حال و راحتی را از خانمها سلب کرده بود.[19]

پس می توان گفت که چادر امنیت و آرامش زن را تأمین میکند. زنانی که با خودآرایی وارد جامعه میشوند، همواره نگران قضاوت دیگران در مورد خود هستند و ناآرام و مضطرباند. در صورتی که زن میتواند با رعایت حجاب کامل و پوشیدن چادر از دغدغهی شرکت در یک رقابت و مدپرستی نجات یابد.

هـ) حجاب، مبارزهی زنان با دشمنان اسلام

حجاب کامل بانوان در جامعهی اسلامی مبارزهای است با سلطه گران و جنایتکاران دنیا که همیشه سعی داشتهاند با ترویج بی بندوباری و بدحجابی، ارزشهای اسلامی را پایمال و بر ملتهای ستمدیده سلطه پیدا کنند. مستر همفر، جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی، در بخشی از خاطرات خود، آن جا که نقاط قوت مسلمانان را برمیشمارد، به مورد حجاب اشاره میکند و میگوید:

زنان مسلمان دارای حجابی محکم هستند که نفوذ فساد در میان آنها ممکن نیست; بنابراین باید آنان را فریب داد و از زیر چادر و عبا بیرون کشید. پس از آن که زنان را از چادر و عبا بیرون آوردیم، باید جوانان را تحریک کنیم که دنبال آنها بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد; و برای پیشبرد این نقشه، لازم است اول زنان غیر مسلمان را از حجاب بیرون آوریم تا زنان مسلمان از آنان یاد بگیرند.[20]

اگر چادر سر راه نفوذ دشمنان استعمارگر نبود، هیچ گاه یک جاسوس این اندازه برای زوال آن به فریبکاری نمیپرداخت. اگر حجاب اسلامی، به ویژه چادر، اهمیت خاصی نداشت، چه در کشورهای اسلامی و چه در کشورهای غربی، آن را به عنوان یک مدل لباس زنانه، در کنار صدها مدل دیگر میپذیرفتند. اگر چادر از جایگاه حساس و ارزش بلند برخوردار نبود، هرگز استعمار غرب، رضاخان را بر آن نمیداشت که تمام حکومت خود را برای از بین بردن چادر بسیج کند. آری چادر خیمهی عفاف پیروان فاطمه(علیها السلام) است که با گذشت 14 قرن، ندای آزادیبخش آن حضرت هم چنان در گوش تاریخ طنینانداز است.

علاوه بر فواید یاد شده، فواید و آثار دیگری نیز میتوان برای حجاب و پوشش نام برد; از جمله:

حفظ ارزشهای انسانی در جامعه، مانند عفت، حیا و متانت و نیز کاهش مفاسد اجتماعی; هدایت، کنترل و بهرهمندی صحیح و مطلوب از امیال و غرایز انسانی; تأمین و تضمین سلامت و پاکیِ افراد جامعه.[21]

پی نوشتها :

[1]. لغت نامهی دهخدا و فرهنگ معین.

[2]. خلیل احمد فراهیدی، کتاب العین، ج 1، ص 302.

[3]. دکتر آریان پور، فرهنگ انگلیسی به فارسی.

[4]. سورهی احزاب، آیهی 59.

[5]. الملحفة: بالکسر، هی الملائة التی تلتحف بها المرأة (واللحاف) کل ثوب یتغطی به: ر.ک: فیومی، المصباح المنیر، ریشهی لحف.

[6]. محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 346.

[7]. به طور مثال ر.ک: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 361; میرزا محمد مشهدی، کنزالدقائق، ج 8، ص 226 و فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 4، ص 203، ذیل آیهی 59 سورهی احزاب، (آیهی جلابیب).

[8]. به طور نمونه، ر.ک: شیخ طوسی، همان; بیضاوی، تفسیر انوار التنزیل و اسرار التأویل; علامه طباطبایی، تفسیر المیزان و شیخ محمدجواد مغنیه، تفسیر الکاشف، ذیل آیهی جلابیب; همچنین از ابن عباس، مفسر بزرگ قرآن کریم این دیدگاه استفاده میشود که در ضمن بررسی اقوال سه گانه خواهد آمد. در کتاب الجدول فی اعراب القرآن و صرفه و بیانه، ذیل آیهی 59 سورهی احزاب (آیهی جلابیب) آمده است: «جلابیب جمع جلباب اسم جامد للملاءة التی تشتمل بها المرأة قال المبرَّد: الجلباب ما یستر الکل مثل اللحفة»; همچنین این دیدگاه از کلام ابن عربی در کتاب احکام القرآن در ذیل آیهی جلباب نیز استفاده میشود. علاوه بر کتب تفاسیر، از بعضی کتابهایی که به طور مفصل دربارهی احکام زنان بحث کردهاند دیدگاه اوّل صریحاً استفاده میشود; مثلا در کتاب المفصل فی احکام المرأة والبیت المسلم فی الشریعة الاسلامیة، ج 3، ص 3222 آمده است: انّه الملاءة التی تشتمل بها المرأة فتلبسها فوق ثیابها و تغطی بها جمیع بدنها من رأسها الی قدمها و الجلباب بهذا التعریف شبیه العَباءة».

[9]. طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 98.

[10]. طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص155.

[11]. عن ابن عباس: الرداء الذی یستر من فوق الی اسفل. زمخشری، تفسیر کشاف، و آلوسی، تفسیر روح المعانی، ذیل آیهی جلباب (آیهی 59 سورهی احزاب).

[12]. عن ابن سیرین سألت عبیدة السلمانی عن ذلک (یدنین)، فقال: ان تضع رداءها فوق الحاجب ثم تدیره حتی تضعه علیانفها. شبیه تعبیر مذکور عبارتهای مختلفی در تفسیر آلوسی، ذیل آیهیجلباب نقل شده است که نحوهی کارکرد جلباب را بیان میکند; مثلا از ابن عباس و قتاده اینگونه نقل شده است. «تلوی الجلباب فوق الجبینین و تشده ثم تعطفه علی الانف و ان ظهرت عینها لکن تستر الصدر و معظم الوجه».

[13]. ر.ک: لسان التنزیل، تألیف قرن 4 و 5، ص 103، به اهتمام مهدی محقق; تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 8، ص 191، ذیل آیهی 59 سورهی احزاب; میرزا ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، واژهی جلباب; عبدالرحیم صفیپور، منتهی الارب فی لغة العرب، ج 1، ص 186، واژهی جلب; ر. پ. آ: دزی، فرهنگ البسهی مسلمانان، ص 117 و فیاض زنجانی، «رسالهیحجابیه»، مجلهی کیهان اندیشه، ش 60، خرداد و تیرماه، سال 1374، ص 112. و نسخهی کهن تفسیر مفردات قرآن، ص190، قسمت مفردات، سورهی احزاب.

[14]. برای آگاهی از ابعاد گسترش این حرص و ولع ر.ک: جلال رفیع، یادداشتها و رهآوردهای سفر نیویورک، در بهشت شدّاد آمریکای متمدن، آمریکای متوحش.

[15]. احمد صبوری اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 302.

[16]. غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 7069.

[17]. برای آگاهی از گسترهی کشانده شدن لذتهای جنسی به محیطهای کاری و اجتماع، و اعترافات صریح بعضی از زنان کشورهای غربی دربارهی مزاحمتهای جنسی نسبت به زنان و کودکان، ر.ک: احمد صبوری اردوباری، بهایِ یک نگاه; محمدتقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج 2، و روح الله حسینیان، حریم عفاف.

[18]. سه بُعد قبل، از کتاب مسئلهی حجاب، استاد مطهری، ص 84 - 94 (با دخل و تصرف) اقتباس شده است.

[19]. ر.ک: احمد اردوباری، همان، ج 3، ص 222.

[20]. مؤسسهی فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، ص 14.

[21]. برای آگاهی بیشتر دربارهی آثار و فواید حجاب و پوشش ر.ک: مجموعه مقالات پوشش و عفاف، دومین نمایشگاه تشخص و منزلت زن در نظام اسلامی; همچنین دربارهی ضررهای بدحجابی ر.ک: اسدالله محمدینیا، آنچه باید یک زن بداند، بخشهای 3، 4 و 5.


منبع :

مجله صباح - شماره 13 و14