چه خوب است که تیرگی را به جان میخری تا دنیایی زیر سایهات روشن بماند!
از بهدستآوردن غنیمتی حتی ناچیز!
و چه پر ماجرایی، تاریخی برای بودنت خون داده است؛
از قرنها پیش دغدغه بودهای …
از قرنها پیش ارزش …!
ای شاهد به جای مانده از کربلا…!
ای شاهد بهجایمانده از ماجرای در و دیوار و آتش…!
چه والا مقامی که آقایم_حسین هنگامهی شهادت چشمانش نگران هتک حرمت به تو بود!
چه گوهر مقام، که جوانهای بسیار استوار بودنت را با خون خود به معامله گذاشتند، خون دادند و نفس…؛
که تو پای بر جا بمانی… که حفظ شوی!
سال هاست تن زخمی تو مرحم زخم است…
ای همیشه استوار و جاودان…
ای همیشه با صلابت،بمان و باز هم ایستادگی کن .
ای_سیاه_ساده_ی_سنگین
دست_از_سرم_بر_ندار .